زندگی برتر ، زندگی مبتنی بر تحقیق ، پژوهش و دانش اندوزی است که به زندگی مغز ، معنا و محتوا می بخشد. این مسأله هم مطلوب خداست و هم مطلوب انسان های دانش اندوز و با تجربه.
خدا در قرآن کریم از پیامبر ابراهیم – که خود نقطه تلاقی پیامبر اسلام با پیامبران بنی اسرائیل است – به عنوان ( حنیف) یاد می کند یعنی پژوهشگری که تابع حقیقت است. این پیامبر، با این که مومن به خدا بوده است از خدا می خواهد که جهت ( اطمئنان قلب) زنده کردن مردگان را برای او به نمایش گذارد. خدا نیز صحنه ای را به تصویر می کشاند تا ابراهیم ، به اطمینان قلب رسد.
اما غالب ما انسان ها دنبال تحقیق و پژوهش نیستیم . در بسیاری از حالت ها، دانش افزایی هم نداریم. حال به هر علتی که باشد راه معناسازی و یافتن محتوا را بر خود بسته و زندگی مغزدار، پر معنا و با محتوا را از دست داده ایم. لذا با هر طوفانی هرچند از نوع پوچ و بی محتوای آن، همراه می شویم.
از جهتی همه ما می دانیم که عمر ما محدود بوده و روزی به سر می رسد. عاقلانه آن است که بیش ترین بهره را در این زمان محدود کسب شود .
حال دوای این درد روزگار چیست؟
به نظر می آید در مقام معالجه گری مناسب ترین دوا، شناخت الگوهای برتر و سپس همراهی، هم نشینی و در خط و مشی این الگوهای برتر قدم نهادن است. هرچند این مسیر نیز کاملا مسیر مطمئنی نیست اما در مقام معالجه گری زندگی امروزین ما ، مفید به نظر می آید.
«زین فرقت و غریبی طبعم ملول شد/ ای مرغ روح وقت نیامد که برپری» مولوی